
وحشی بافقی
شمارهٔ ۶۴
۱
آنکس که مرا از نظر انداخته اینست
اینست که پامال غمم ساخته، اینست
۲
شوخی که برون آمده شب مست و سرانداز
تیغم زده و کشته و نشناخته، اینست
۳
ترکی که ازو خانهٔ من رفته به تاراج
اینست که از خانه برون تاخته اینست
۴
ماهی که بود پادشه خیل نکویان
اینست که از ناز قد افراخته، اینست
۵
وحشی که به شطرنج غم و نرد محبت
یکباره متاع دل و دین باخته اینست
نظرات
فرنوش
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.