
وحشی بافقی
شمارهٔ ۶۵
۱
ای مدعی از طعن تو ما را چه ملالست
با رد و قبول تو چه نقص و چه کمالست
۲
گیرم که جهان آتش سوزنده بگیرد
بی آب شود جوهر یاقوت محالست
۳
اینجا سر بازارچهٔ لعل فروشیست
مگشا سر صندوق که پر سنگ و سفالست
۴
مارا به هما دعوی پرواز بلند است
باری تو چه مرغی و کدامت پر و بالست
۵
با بلبل خوش لهجهٔ این باغ چه لافد
سوسن به زبان آوری خویش که لالست
۶
خوش باشد اگر هست کسی را سر پیکار
ناورد گه ما سر میدان خیالست
۷
خاموش نشین وحشی اگر صاحب حالی
کاینها که تو گفتی و شنیدی همه قالست
تصاویر و صوت

نظرات
بهروز محمدی
بهروز محمدی