
وحشی بافقی
شمارهٔ ۷۵
۱
قدر اهل درد صاحب درد میداند که چیست
مرد صاحب درد، درد مرد، میداند که چیست
۲
هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما
حال تنها گرد، تنها گرد، میداند که چیست
۳
رنج آنهایی که تخم آرزویی کشتهاند
آنکه نخل حسرتی پرورد میداند که چیست
۴
آتش سردی که بگدازد درون سنگ را
هرکرا بودست آه سرد، میداندکه چیست
۵
بازی عشقست کاینجا عاقلان در شش درند
عقل کی منصوبهٔ این نرد میداند که چیست
۶
قطرهای از بادهٔ عشقست صد دریای زهر
هر که یک پیمانه زین می خورد، میداند که چیست
۷
وحشی آنکس را که خونی چند رفت از راه چشم
علت آثار روی زرد میداند که چیست
تصاویر و صوت


نظرات
شیوا
منوچهر تقوی بیات
شیوا
بیسواد
بابک
بیسواد
بابک
بیسواد
فریبا نصیرآبادی
خراباتی آتش
بهزاد
پیام
ضیا احمدی
آسید کاظم