
وحشی بافقی
شمارهٔ ۸۶
۱
یک التفات ز فرماندهان نازم نیست
ز دور رخصت یک سجدهٔ نیازم نیست
۲
منه به گوشهٔ طاق بلند استغنا
کلید وصل ، که دستی چنان درازم نیست
۳
خلاف عادت پروانه خواهد از من شمع
و گرنه ز آتش سوزنده احترازم نیست
۴
مرا به کنگرهٔ وصل او صلا مزنید
که آن پری که شما دیدهاید بازم نیست
۵
حدیث ترک وفا گو زبان به صرفه بگو
که اعتماد بر این صبر حیله سازم نیست
۶
صلاح کار در انکار عشق بینم لیک
تحملی که بود پرده پوش رازم نیست
نظرات
تردید