
وحشی بافقی
شمارهٔ ۸۹
۱
تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست
عشق خود نیست اگر تا نفس آخر نیست
۲
اثر شیوهٔ منظور کند هر چه کند
میل این فتنه نخست از طرف ناظر نیست
۳
عیب مجنون مکن ای منکر لیلی که ز دور
حالتی هست که آن بر همه کس ظاهر نیست
۴
دیده گستاخ نگاهست بر آن مست غرور
در کمینگاه نظر غمزه مگر حاضر نیست
۵
همه جا جلوه حسن تو و مشتاق وصال
همه تن دیده و بر نیم نظر قادر نیست
۶
وحشی آن چشم کزو نیست تو را پای گریز
بست چون پای تو بی سلسله گر ساحر نیست
تصاویر و صوت


نظرات
محمّد