
وحشی بافقی
شمارهٔ ۹۲
۱
مینماید چند روزی شد که آزاریت هست
غالبا دل در کف چون خود ستمکاریت هست
۲
چونی از شاخ گلت رنگی و بویی میرسد
یا به این خوش میکنی خاطر که گلزاریت هست
۳
در گلستانی چو شاخ گل نمیجنبی ز جا
میتوان دانست کاندر پای دل خاریت هست
۴
عشقبازان رازداران همند از من مپوش
همچو من بیعزتی یا قدر و مقداریت هست
۵
در طلسم دوستی کاندر تواش تأثیر نیست
نسخهها دارم اشارت کن اگر کاریت هست
۶
چاره خود کن اگر بیچاره سوزی همچو تست
وای بر جان تو گر مانند تو یاریت هست
۷
بار حرمان برنتابد خاطر نازک دلان
عمر من بر جان وحشی نه اگر باریت هست
نظرات
امیر بخشایی
شیدا
شیدا