
وحشی بافقی
شمارهٔ ۹۷
۱
تو جفاکن که از اینسوی وفاداری هست
طاقت و صبر مرا حوصلهٔ خواری هست
۲
با دلم هر چه توان کرد بکن تا بکشد
کز من و جان منش نیز مددکاری هست
۳
میخرم مایه هر شکوه به سد شکر ز تو
من خریدار، گرت جنس دل آزاری هست
۴
گرد زنجیر به مژگان ادب پاک کند
آنکه در قید کسش ذوق گرفتاری هست
۵
ما به دامان تو نازیم که پاکست چو گل
ورنه در شهر بسی لعبت بازاری هست
۶
شکر جورش کن و خشنودی او جو وحشی
که درازست شب حسرت و بیداری هست
تصاویر و صوت

نظرات
ناشناس
Siavash