فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۱۰۵

۱

میْ‌پرستانی که از دور فلک آزرده‌اند

همچو خم از ساغر دل دورها خون خورده‌اند

۲

نیست حق زندگی آن قوم را کز بی‌حسی

مردگان زنده بلکه زندگان مرده‌اند

۳

در بر بیگانه و خویشند دایم سرفراز

بهر حق خویش آن قومی که پا بفشرده‌اند

۴

فارسان فارس را پای فرس گر لنگ نیست

اهل عالم از چه زیشان گوی سبقت برده‌اند

۵

دوده سیروس را یارب چه آمد کاینچنین

بی‌دل و بی‌خون و سست و جامد و افسرده‌اند

تصاویر و صوت

دیوان فرخی (غزلیات و قصاید و قطعات و رباعیات) به کوشش حسین مکی - فرخی یزدی - تصویر ۷۰

نظرات