فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۱۳۲

۱

یارب ز چیست بر سر فقر و غنا هنوز

گیتی به خون خویش زند دست و پا هنوز

۲

دردا که خون پاک شهیدان راه عشق

یک جو در این دیار ندارد بها هنوز

۳

با آنکه گشت قبطی گیتی غریق نیل

در مصر ما فراعنه فرمانروا هنوز

۴

کابینه ها عموم سیاه است ز آنکه هیچ

کابینه سفید ندیدیم ما هنوز

۵

ای شیخ از حصیر فریبم مده به زرق

کاید ز بوریای تو بوی ریا هنوز

۶

مالک غریق نعمت جاه و جلال و قدر

زارع اسیر زحمت و رنج و بلا هنوز

۷

در قرن علم و عهد طلائی ز روی جهل

ما در خیال مس شدن کیمیا هنوز

۸

شد دوره تساوی و در این دیار شوم

فرق است در میانه شاه و گدا هنوز

۹

طوفان انقلاب رسد ای خدا ولیک

ما را محیط کشمکش ناخدا هنوز

تصاویر و صوت

نظرات