فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۱۴

۱

با دل آغشته در خون گرچه خاموشیم ما

لیک چون خم دهان کف کرده در جوشیم ما

۲

ساغر تقدیر ما را مست آزادی نمود

زین سبب از نشئه آن باده مدهوشیم ما

۳

گر توئی سرمایه دار با وقار تازه چرخ

کهنه رند لات و لوت خانه بر دوشیم ما

۴

همچو زنبور عسل هستیم چون ما لاجرم

هر غنی را نیش و هر بیچاره را نوشیم ما

۵

نور یزدان هر مکان، سر تا به پا هستیم چشم

حرف ایمان هرکجا، پا تا به سر گوشیم ما

۶

دوش زیر بار آزادی چه سنگین گشت دوش

تا قیامت زیر بار منت دوشیم ما

۷

حلقه بر گوش تهی دستان بود گر فرخی

جرعه نوش جام رندان خطاپوشیم ما

تصاویر و صوت

فرخی یزدی (مجموعه اشعار) به تدوین مهدی اخوت و م. ع. سپانلو - محمد فرخی یزدی - تصویر ۱۳۷

نظرات