فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۱۵۶

۱

موبه‌مو شرح غمت روزی که با دل گفته‌ایم

همچو تار طره‌ات سر تا قدم آشفته‌ایم

۲

فصل گل هم گر دلتنگم نشد وا نی شکفت

ما و دل تا عمر باشد غنچه نشکفته‌ایم

۳

از شکاف سینه ما کن نظر تا بنگری

گنج مهرت را چه سان در کنج دل بنهفته‌ایم

۴

شاهد زیبای آزادی خدایا پس کجاست

مقدم او را به جانبازی اگر پذرفته‌ایم

۵

تا مگر خاشاک بیداد و ستم کمتر شود

بارها این راه را با نوک مژگان رفته‌ایم

۶

از کجا دانیم حال مردم بیدار چیست

ما که یک عمری ز اشک چشم در خون خفته‌ایم

۷

فرخی باشد اگر در شهر گوش حق‌نیوش

خوب می‌داند که ما دُر حقایق سفته‌ایم

تصاویر و صوت

دیوان فرخی (غزلیات و قصاید و قطعات و رباعیات) به کوشش حسین مکی - فرخی یزدی - تصویر ۸۴

نظرات