
فرخی یزدی
شمارهٔ ۱۶۰
۱
دیدی آخر به سر زلف تو پابست شدم
پا در آن سلسله نگذاشته از دست شدم
۲
ننهادی قدمی بر سرم ای سرو بلند
گرچه در راه تو من خاک صفت پست شدم
۳
کس چو من در طلب شاهد آزادی نیست
زانکه با نیستی از پرتو آن هست شدم
۴
ناوک ناز تو پیوسته شد از شست رها
ناز شست تو که من کشته آن شست شدم
۵
تا ابد مستیم از جلوه ساقی باقیست
زانکه از آن می باقی ز ازل مست شدم
تصاویر و صوت

نظرات