
فرخی یزدی
شمارهٔ ۱۶۶
۱
ز خودآراییِ تن جامهٔ جان چاک میخواهم
ز خونافشانیِ دل دیده را نمناک میخواهم
۲
دل از خونسردیِ نوباوگانِ کاوه پرخون شد
شقاوتپیشهای خونریز چون ضحّاک میخواهم
۳
چو از بالا نشستن آبرومندی نشد حاصل
نشیمن با گدای همنشینِ خاک میخواهم
۴
در این بازی که طرحِ نو نماید رفعِ ناپاکی
حریفِ کهنهکارِ پاکبازِ پاک میخواهم
۵
رود از بس پی صیدِ غزالان این دلِ وحشی
به گیسوی تو او را بستهٔ فتراک میخواهم
۶
قفس از شش جهت شد تنگ در این خاکدان بر دل
پری شایستهٔ پروازِ نه افلاک میخواهم
نظرات