فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۱۸۱

۱

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی

دست خود ز جان شستم از برای آزادی

۲

تا مگر به دست آرم دامن وصالش را

می‌دوم به پای سر در قفای آزادی

۳

با عوامل تکفیر صنف ارتجاعی باز

حمله می‌کند دایم بر بنای آزادی

۴

در محیط طوفان‌زای، ماهرانه در جنگ است

ناخدای استبداد با خدای آزادی

۵

شیخ از آن کند اصرار بر خرابی احرار

چون بقای خود بیند در فنای آزادی

۶

دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین

می‌توان تو را گفتن پیشوای آزادی

۷

فرخی ز جان و دل می‌کند در این محفل

دل نثار استقلال، جان فدای آزادی

تصاویر و صوت

فرخی یزدی (مجموعه اشعار) به تدوین مهدی اخوت و م. ع. سپانلو - محمد فرخی یزدی - تصویر ۱۱
دیوان فرخی (غزلیات و قصاید و قطعات و رباعیات) به کوشش حسین مکی - فرخی یزدی - تصویر ۹۵

نظرات

user_image
حسین شریفی
۱۴۰۱/۰۸/۰۴ - ۱۸:۲۳:۲۵
طراوت و ظرافت قلم فرخی مثال زدنی است. گویی این غزل خصوصاً بیت پنجم را برای ایران امروز سرائیده بود. جاوید باد نامت و زنده باد آزادی.
user_image
عبدالکریم زعمری
۱۴۰۱/۰۸/۲۲ - ۰۳:۰۸:۵۰
این شعر در آلبوم چاووش 2 در قالب تصنیفی در دستگاه ماهور و به آهنگسازی شادروان استاد محمدرضا لطفی و با اجرای استاد شهرام ناظری، خوانده شده است.