فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۱۸۳

۱

به جز این مرا نماند، پس مرگ سرگذشتی

که منت ز سر گذشتم، چو توام به سر گذشتی

۲

ز غم جدایی تو، چو ز عمر سیر گشتم

به مزار من گذر کن، به هوای سیر و گشتی

۳

اگرش جنون ناقص، نگرفته بود دامن

ز چه فرق داد مجنون، به میان شهر و دشتی

۴

دل خوش به وجد آید، ز هوای گلشن اما

پر مرغ بسته باشد، گل و سبزه تیغ و طشتی

۵

ز تو چشم مهر ای مه، دل من نداشت هرگز

دگر از چه کینه ورزی، تو که مهربان نگشتی

تصاویر و صوت

فرخی یزدی (مجموعه اشعار) به تدوین مهدی اخوت و م. ع. سپانلو - محمد فرخی یزدی - تصویر ۱۱۸

نظرات

user_image
نیما ZA
۱۴۰۱/۰۷/۲۰ - ۱۴:۱۵:۴۴
یکی از بهترین شاعرهای دوران بیداری ، بنظرم هنوز که هنوزه هیچکس مثل اون زمان قدر شعرهای عمیق و پر مفهومش رو نمیدونه و کمتر ازش میدونیم و بنظرم اشعارش ، کاملا صادقانه درباره خلقیات و رفتارهاش ، شرح حال میده