
فرخی یزدی
شمارهٔ ۲۰
۱
سخت با دل، دل سخت تو به جنگ است اینجا
تا که را دل شکند شیشه و سنگ است اینجا
۲
در بهاران گل این باغ ز غم وا نشود
غنچه تا فصل خزان با دل تنگ است اینجا
۳
نکنم شکوه ز مژگان تو اما چکنم
که دل آماجگه نوک خدنگ است اینجا
۴
از می میکده دهر مشو مست غرور
که به ساغر عوض شهد شرنگ است اینجا
۵
بی خطر کس نبرد گوهر از این لجه ژرف
کام دل در گرو کام نهنگ است اینجا
۶
من نه تنها به ره عشق ز پا افتادم
پای یک ران فلک خسته و لنگ است اینجا
۷
تا به سر حد جنونم بشتاب آوردی
ای دل آهسته که هنگام درنگ است اینجا
۸
گل یک رنگ در این باغ نگردد سر سبز
خرمی قسمت گلهای دو رنگ است اینجا
۹
از خطا بسکه در این خطه سیه رو پر شد
پیش بیگانه کم از کشور زنگ است اینجا
۱۰
فرخی با همه شیرین سخنی از دهنت
دم نزد هیچ ز بس قافیه تنگ است اینجا
تصاویر و صوت

نظرات