
فرخی یزدی
شمارهٔ ۲۳
۱
باور نکنی گر غم دل گفتن ما را
بین از اثر اشک به خون خفتن ما را
۲
صد بار بهار آمد و یکبار ندیدند
مرغان مصیبت زده بشکفتن ما را
۳
در زندگی از بسکه گرانجانی ما دید
حاضر نبود مرگ پذیرفتن ما را
۴
رفت از بر من گرچه رهش با مژه رفتم
ره رفتن او بنگر و ره رفتن ما را
۵
جز فرخی از طبع گهربار ندارد
کس طرز غزل گفتن و در سفتن ما را
تصاویر و صوت


نظرات