فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۴۶ - در زندان قصر

۱

سوگواران را مجال بازدید و دید نیست

بازگرد ای عید از زندان که ما را عید نیست

۲

گفتنِ لفظِ مبارکبادِ طوطی در قفس

شاهدِ آیینه‌دل داند که جز تقلید نیست

۳

عید نوروزی که از بیداد ضحّاکی عزاست

هرکه شادی می‌کند از دودهٔ جمشید نیست

۴

سر به زیرِ پَر از آن دارم که دیگر این زمان

با من آن مرغ غزل‌خوانی که می‌نالید نیست

۵

بی‌گناهی گر به زندان مُرد با حال تباه

ظالمِ مظلوم‌کش هم تا ابد جاوید نیست

۶

هرچه عریان‌تر شدم گردید با من گرم‌تر

هیچ یار مهربانی بهتر از خورشید نیست

۷

وای بر شهری که در آن مزد مردان درست

از حکومت غیر حبس و کشتن و تبعید نیست

۸

صحبت عفو عمومی راست باشد یا دروغ

هرچه باشد از حوادث فرخی نومید نیست

تصاویر و صوت

فرخی یزدی (مجموعه اشعار) به تدوین مهدی اخوت و م. ع. سپانلو - محمد فرخی یزدی - تصویر ۱۵۲

نظرات

user_image
حسین شریفی
۱۴۰۱/۰۸/۰۴ - ۱۸:۴۵:۲۵
ظالم مظلوم کش هم تا ابد جاوید نیست... زنده باد آزادی
user_image
Bi Name
۱۴۰۲/۰۱/۱۸ - ۱۲:۱۸:۴۸
درود  از منظری دیگر: سوگوار مردگان جز مرده ای بر دار نیست بازدید و دید شان را هم به جز اخبار نیست   طوطیان در حبس یا در باغ طوبی را بجز کار تقلید از محیط و از در و دیوار نیست   روز اگر نو شد زمان داد هستی میرسد در چنین عیدی اثر از ظالم و جبار نیست   خاطر جمشید و ضحاک از نژاد مردگان جز غرور و وهم شادی و غم مردار نیست   سر برآر از زیر پر ای مرغ نالان از زمان ناله و آه و غزل هم چاره این کار نیست   درد زندانبان و زندانی در این بازی دهر هر دو بیمار از غرور و شافی بیمار نیست   هر چه عریانتر رهاتر زان همه درد و عذاب   مهر خورشیدی توان یاری دادار نیست   مرد مردانی اگر در شهر ما باشد، در آن جای حکم حبس و تبعید و غم کشتار نیست   فرخی هم حاصل دنیای داد است و ستد صحبت از عفو و امیدش هم جز این افکار نیست!   ۱۷ فروردین ۱۴۰۲