
فرخی یزدی
شمارهٔ ۴۶ - در زندان قصر
۱
سوگواران را مجال بازدید و دید نیست
بازگرد ای عید از زندان که ما را عید نیست
۲
گفتنِ لفظِ مبارکبادِ طوطی در قفس
شاهدِ آیینهدل داند که جز تقلید نیست
۳
عید نوروزی که از بیداد ضحّاکی عزاست
هرکه شادی میکند از دودهٔ جمشید نیست
۴
سر به زیرِ پَر از آن دارم که دیگر این زمان
با من آن مرغ غزلخوانی که مینالید نیست
۵
بیگناهی گر به زندان مُرد با حال تباه
ظالمِ مظلومکش هم تا ابد جاوید نیست
۶
هرچه عریانتر شدم گردید با من گرمتر
هیچ یار مهربانی بهتر از خورشید نیست
۷
وای بر شهری که در آن مزد مردان درست
از حکومت غیر حبس و کشتن و تبعید نیست
۸
صحبت عفو عمومی راست باشد یا دروغ
هرچه باشد از حوادث فرخی نومید نیست
تصاویر و صوت

نظرات
حسین شریفی
Bi Name