
فرخی یزدی
شمارهٔ ۵۸
۱
کینه دشمن مرا گفتی چرا در سینه نیست؟
بسکه مهر دوست آنجا هست جای کینه نیست!
۲
نقد جان را رایگان در راه آزادی دهیم
گر به جیب و کیسه ما مفلسان نقدینه نیست
۳
گنج عزت کنج عزلت بود آن را دل چو یافت
دیگرش از بی نیازی حاجت گنجینه نیست
۴
خواستم مثبت شوم باشد اگر کابینه خوب
چون بدیدم، دیدم این کابینه آن کابینه نیست
۵
رفت اگر آن شوم، این مرحوم آمد روی کار
الحق این روز عزا کم زان شب آدینه نیست
۶
جود حاتم بخشی این دسته صالح نما
کم ز بذل و بخشش آن صالح پیشینه نیست
۷
خوب و بد را صفحه طوفان نماید منعکس
زانکه این لوح درخشان کمتر از آیینه نیست
نظرات