
فرخی یزدی
شمارهٔ ۶۱
۱
دوش از مهر به من آن مه محبوب گذشت
چشم بد دور که آن ماه به من خوب گذشت
۲
مگذر از بیشه ما نیست گرت جرأت شیر
که در اینجا نتوان با دل مرعوب گذشت
۳
مردم از کشمکش زندگی و حیف که عمر
همه در پیچ و خم کوچه آشوب گذشت
۴
فرخی عمر امانی نفسی بیش نبود
آن هم از آمد و شد گر بد و گر خوب گذشت
نظرات