فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۶۸ - در زندان قصر (گویا این غزل موجب قتل فرخی گردیده)

۱

باید این دور اگر عالی و گردون باشد

گُنگ و کور و کر و سرگشته چو گردون باشد

۲

در مُحیطی که پسندِ همه دیوانه‌گری است

عاقل آن است که در کِسوَتِ مجنون باشد

۳

خسروِ کشور ما تا بُوَد این شیرین‌کار

لاله‌سان دیدهٔ مردم همه گلگون باشد

۴

عذرِ تقصیر همی‌خواهد و گوید مأمور

کاین جنایت حَسَب‌ُالْاَمرِ همایون باشد

۵

هرکه زین پیش جوان مُرد و چنین روز ندید

باید از مرگ به جان شاکر و ممنون باشد

۶

نقطهٔ مرکزِ آیندهٔ ما دانی کیست

آنکه امروز از این دایره بیرون باشد

۷

کاوه در جامعهٔ کارگری بار نیافت

به گناهی که طرفدارِ فریدون باشد

۸

لایقِ شاه بُوَد قصر نه هر زندانی

حاکمِ جامعه گر ملّت و قانون باشد

۹

فرخی از کَرَمِ شاه شده قصرنشین

به تو این منزلِ نو فرخ و میمون باشد

تصاویر و صوت

نظرات