فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۷۵

۱

دل در کف بیداد تو جز داد ندارد

ای داد که کس همچو تو بیداد ندارد

۲

فریادرسی نیست در این ملک وگرنه

کس نیست که از دست تو فریاد ندارد

۳

این کشور ویرانه که ایران بودش نام

از ظلم یکی خانه آباد ندارد

۴

دلها همه گردیده خراب از غم و اندوه

جز بوم در این بوم دل شاد ندارد

۵

هر جا گذری صحبت جمعیت و حزب است

حزبی که در این مملکت افراد ندارد

۶

دل در قفس سینه تن مرغ اسیریست

کز بند غمت خاطر آزاد ندارد

۷

عشق است که صدپاره نماید جگر کوه

اینگونه هنر تیشه فرهاد ندارد

تصاویر و صوت

دیوان فرخی (غزلیات و قصاید و قطعات و رباعیات) به کوشش حسین مکی - فرخی یزدی - تصویر ۶۵

نظرات