فرخی یزدی

فرخی یزدی

شمارهٔ ۸۲

۱

ابر چشم از سوز دل تا گریه را سر می‌کند

هرکجا خاکیست از باران خون تر می‌کند

۲

تا ز خسرو آبروی آتش زرتشت ریخت

گنج بادآور ز حسرت خاک بر سر می‌کند

۳

خیر در جنس بشر نبود خدایا رحم کن

این بشر را کز برای خیر خود شر می‌کند

۴

سیم را نابود باید کرد کاین شیء پلید

مؤمن صدساله را یک‌روزه کافر می‌کند

۵

خاک پای سرو آزادم که با دست تهی

سرفرازی بر درختان توانگر می‌کند

تصاویر و صوت

دیوان فرخی (غزلیات و قصاید و قطعات و رباعیات) به کوشش حسین مکی - فرخی یزدی - تصویر ۶۵

نظرات