
فرخی یزدی
شمارهٔ ۲۸۶
۱
از بسکه چو سرو چمن آزاده منم
چون سایه سرو خاک افتاده منم
۲
گر عیب نبود راستی پس از چیست
بی چیز و تهی دست و گدازاده منم
تصاویر و صوت

نظرات