
خواجه عبدالله انصاری
بخش ۹
خبر را در مسامرت جوار نیست و سمر در مکاشف بکار نیست با دوست سخن گفتن فرط وفاست و وحشت از راه روفتن شرط صفاست گه حکایت اشتیاق دراز و گه شکایت فراق آغاز کند و گه سرکشی و ناز کند بار مشاهده به قوت تربیت مسامرت تواند کشید و شربت قربت بر سماع نوش باش معشوق توان چشیدن و در آنحال که مرد به صفت خویش قائم است مسامر از مشاهده محجوب آید در بدایت مرد عیان باشد و راز نهان و در نهایت راز عیان باشد و مرد نهان
۲
مرا بی من چنین عشق تو کردا
نه من خود گشته ام همچین بعمدا
۳
چو من پیدا بدم بد راز پنهان
نهان گشتم کنون و راز پیدا
نظرات