خواجه عبدالله انصاری

خواجه عبدالله انصاری

مناجات شمارهٔ ۱۹۴

الهی گاهی بخود نگرم گویم از من زار تر کیست، گاهی به تو نگرم گویم از من بزرگوار تر کیست ؟ بنده چون بهی خود نگرد بزبان تحقیر از کوفتگی و شکستگی خود گوید :

۲

پُر آب دو دیده و پُرآتش جگرم

پُر باد دو دستم و پُر از خاک سَرم

و چون به لطف الهی و فضل ربّانی نگرد، بزبان شادی و نعمت آزادگی گوید :

۴

چه کند عرش که او غاشیهٔ من بکشد

چون به دل غاشیهٔ حکم و قضای تو کشم

۵

بوی جان آیدم از لب چو حدیث تو کنم

شاخ عز رویدم از دل چو بلای تو کشم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
آرمین عبدالحسینی
۱۳۹۹/۰۵/۱۳ - ۱۴:۲۲:۳۹
ابوسعید ابوالخیر- قدس الله روحه - را این حال بود به وقت نزع ، چون سر عزیز بر بالین مرگ نهاد گفتندش: ای شیخ، قبله ی سوختگان بودی، مقتدای مشتاقان، و افتاب جهان. اکنون که روی به حضرت عزت نهادی، این سوختگان را وصیتی کن. کلمه ای گوی تا یادگاری باشد. شیخ گفت:پر آب دو دیده و پر آتش جگرمپر باد دو دستم و پر از خاک سرم