خواجه عبدالله انصاری

خواجه عبدالله انصاری

بخش ۴۱

پیر طریقت گوید: من چه دانستم که مادر شادی رنج است و در زیر ناکامی هزار گنج من چه دانستم که آرزو برید وصال است و در سایه ابر هستی نومیدی محال؟ من چه دانستم که خداوند چنان بنده نواز است و دوستان را بر او چنین ناز است؟ من چه دانستم که من می جویم میان روح است و عز وصال تو مرا فتوح؟

۲

اندر همه عمر من شبی وقت صبوح

آمد بر من خیال آن راحت روح

۳

پرسید ز من که چون شدی ای مجروح

گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح

تصاویر و صوت

نظرات