خواجه عبدالله انصاری

خواجه عبدالله انصاری

بخش ۶۰

پیر طریقت گوید: وعده دوستان اگر تخلف شود خود نوعی تأنس است چه که وعده واپس داشتن و روزها در پیش وعده افکندن جز در مذهب دوستی نپسندند، که در دوستی ها، بیوفائی عین وفاست نبینی که خداوند با موسی این معاملت کرد و اوراسی روز وعده داد چون بسر وعده رسید ده روز دیگر برآن افزود که موسی در آن خوش بود زیرا آن سی روز را سرمایه شمرد و آن ده روز را سود و گفت کاش بار دیگر کلام حق می شنیدم چون برآن میافزود هر کس را امیدی است و امید عارف دیدار عارف بی دیدار نه بمزد حاجت است نه با بهشت کار همگان بر زندگی عاشقند و مرگ بر ایشان دشوار عارف بمرگ محتاج است بر امید دیدار گوش به لذت سماع برخوردار و حق مهر را وام گزار دیده آراسته روز دیدار جان از شراب وجود مستی بی خمار

۲

دل زان خواهم که بر تو نگزیند کس

جان، زان که نزدبی غم عشق تو نفس

۳

تن، زانکه به جز مهر تواش نیست هوس

چشم از پی آنکه خود ترا بیند و بس

خدایا یافته می جویم با دیده ور میگویم: که دارم؟ چه جویم؟ که می بینم؟ چه جویم؟ که شیفته این جست و جویم گرفتار این گفت و گویم، الهی بهای عزت تو جای اشارت نگذاشت و قدم وحدانیت تو راه اضافت برداشت تا رهی گم کرد آنچه در دست داشت و ناچیز شد هرچه می پنداشت الهی از آن تو می فزود و از آن رهی میکاست تا آخر همان ماند که اول بود راست

تصاویر و صوت

نظرات