
ابوسعید ابوالخیر
تکه ۵۰
۱
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
۲
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
۳
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
بی نشانی که صواب آید ازو دادن نشان
۴
چند گاهی عاشقی برزیدم و پنداشتم
خویشتن شهره بکرده کو چنین و من چنان
۵
در حقیقت چون بدیدم زو خیالی هم نبود
عاشق و معشوق من بودم ببین این داستان
تصاویر و صوت

نظرات
یزدانپناه عسکری