ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

تکه ۵۷

۱

حال عالم سر به‌سر پرسیدم از فرزانه‌ای

گفت: یا خاکی‌ست یا بادی‌ست یا افسانه‌ای

۲

گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟

گفت: یا کوری‌ست یا کری‌ست یا دیوانه‌ای

۳

گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟

گفت: یا برقی‌ست یا شمعی‌ست یا پروانه‌ای

۴

بر مثال قطرهٔ برف است در فصل تموز

هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانه‌ای‌؟!

۵

یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار

هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانه‌ای

۶

فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان

حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانه‌ای

۷

گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت: این حکمتست

آدمی را سنگ و شیشه چرخ چون دیوانه‌ای

۸

نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است

هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانه‌ای؟

تصاویر و صوت

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر به کوشش سعید نفیسی، طهران ۱۳۳۴ » تصویر 184

نظرات

user_image
رضاسامی
۱۳۹۲/۰۴/۰۲ - ۱۲:۰۰:۰۲
من قبلا این شعر رو بدون ذکر نام شاعر خونده بودم اما از لحاظ سبک و زبان بعید می دونم که از ابوسعید باشه.بیشتر به اشعار سنتی گراهای معاصر می خوره.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۲ - ۱۴:۵۳:۱۱
با درود بر روان ابوسعید درست می فرمایید شماری باور دارند که بیشترسرودهای زیر نام ابوسعید ریومند و مشکوک هستند
user_image
فرزاد
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ - ۰۴:۰۰:۱۸
خیلی از سبک کهن و مخصوصا ابوسعید دور است
user_image
سعید
۱۳۹۵/۰۸/۱۶ - ۰۵:۳۲:۲۴
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانه‌ایمن در جایه دیگری یا خوابیست یا بادیست یا افسانه ای خوندم که بشاید صحیح تر باشد
user_image
ابوالفضل توسلی زاده
۱۳۹۶/۰۲/۲۲ - ۱۴:۲۴:۱۱
در سریال پهلوانان نمی میرند، مرشد این ابیات رو اینطور خوند:حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای؟گفت: یا آب است ، یا خاک است یا پروانه ای!گفتمش احوال عمرم را بگو،این عمر چیست؟گفت یابرق است، یا باد است، یا افسانه ای!گفتمش اینها که میبینی، چرا دل بسته اند؟گفت یا خوابند، یا مستند، یا دیوانه ای!گفتمش احوال جانم را پس از مردن ، بگو؟گفت یا باغ است، یا نار است، یا ویرانه ای !
user_image
پویا پازوکی
۱۳۹۶/۱۰/۲۱ - ۱۳:۱۵:۰۴
درود. احتمالا این شعر دلنشین منسوب به شیخ ابوسعید است. چرا که اکثر اشعار وی بر وزن و مطلب دیگریست
user_image
عرفان
۱۳۹۷/۱۰/۲۴ - ۰۲:۵۰:۳۱
عذر میخوام من مفهوم این شعر رو نمیفهمم اگه میشه راهنمایی کنید.
user_image
غلامحسین مرادی قره قانی
۱۳۹۷/۱۱/۰۷ - ۰۲:۲۴:۲۷
با سلام خدمت عرفان عزیز وسایر گنجوریهای عزیز .عرفان جان نه تنها تو نمیفهمی منم نمیفهمم حتی فکر کنم خود شاعر هم نمیفهمه .چون همش میگه یا اینه یا اونه
user_image
محمد
۱۳۹۷/۱۲/۲۵ - ۱۵:۱۲:۲۵
سلام دوستان. به عقیده من این که همش می گه یا اینه یا اونه می تونه در خودش مفهومی هم داشته باشهمی پرسه عمر چیه جواب می ده "گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانه‌ای". یعنی در هر سه صورت بنیاد محکمی نداره.اما می پرسه حال عالم چیه جواب می ده "گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانه‌ای". در اصل به نظر بنده توی سه بیت اول همون منظورش گزینه سوم هست. یعنی حال عالم پروانه هست. جویای طلب دیوانه است. و حال عمر افسانه است.در بیت چهارم هم به لرزان بودن زندگی اشاره داره. این که زندگی در حال تبخیره و هر چیزی که داخل در زندگیه همراهش تبخیر می شه. بنابراین کوشش به ساختن (یا شناختن) چیزی درون زندگی بیهوده است. و هیچ عاقلی کار بیهوده نمی کنه.بیت یکی مونده به آخر هم به نظر به ناتوانی کامل آدم در برابر چرخ اشاره داره.
user_image
پریوش
۱۳۹۹/۰۷/۱۴ - ۲۳:۱۳:۲۱
یا وهمیستیا خوابیست یا افسانه ایدرستش اینه☝️
user_image
مهان
۱۳۹۹/۰۷/۲۸ - ۰۸:۵۴:۲۹
این شعر از شدت شعر عشق و درد شاعر است
user_image
مهان
۱۳۹۹/۰۷/۲۸ - ۰۸:۵۶:۵۸
حتی میتواند از درد و و عشق زیاد باشد چون روح بیتابی میکند لطفا ایراد خرده نگیرید،اینها واصل هستند.اشتیاقی هست ک کار ب بد و بیراه میکشد در عرفان هست.
user_image
مجتبی
۱۳۹۹/۱۰/۰۷ - ۲۳:۱۴:۴۷
در مورد اینکه شعر متعلق به کیست نظری ندارم ولی در مورد معنی شعر نظرم اینه که شاعر هم مانند بسیاری از دیگر شاعران خواسته عقیده اش در مورد بی حساب و کتاب بودن این جهان بیان کنه و شاه بیت اش همان بیت هفتم است و مخصوصاً مصراع دوم از بیت هفتم که می گوید : آ دمی را سنگ و شیشه چرخ چون دیوانه‌ای
user_image
محمد!
۱۴۰۳/۰۴/۲۵ - ۰۸:۳۶:۲۰
بیت ششم: فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانه‌ای   علم فلسفه و حکمت دو علم مستقل از هم هستند و به جز دانشمندان مسلمان و نیز دانشمندان دو سه قرن اخیر ، همیشه بین این دو گروه افتراق و اختلاف در حد نزاع وجود داشته است.  داستان معروف گالیله را حتما شنیده اید. گالیله حکیم بود و به دست کلیسائیان که به فلسفه پایبند بودند به اعدام محکوم شد. به نظرم وجود سه کلمه فیلسوف، حکمت و بتخانه در این بیت به صورت معنی داری به کار نرفته اند. و این نشان می دهد که شاعر با تعریف علمهای فلسفه و حکمت آشنا نبوده است. مثل این است که بگوییم: شیمی دانی گفت که بر سر در یک بیمارستان دیدم که یک فرمول کیمیا برای تبدیل مس به طلا نوشته شده بود. (شیمیدانها اصلا کیمیاگران را قبول ندارند چه برسد به این که بخواهند نظراتشان را منتشر کنند!) این موضوع احتمال اینکه به قول رضا سامی عزیز، شاعر این ابیات از سنتی گراهای معاصر باشد را تقویت میکند. من هم نتوانستم با نسبت دادن این ابیات به ابو سعید کنار بیایم.