ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

رباعی شمارهٔ ۱۱

۱

گر بر درِ دیر می‌نشانی ما را

گر در رهِ کعبه می‌دوانی ما را

۲

اینها همگی لازمهٔ هستی ماست

خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را

تصاویر و صوت

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر به کوشش سعید نفیسی، طهران ۱۳۳۴ » تصویر 68

نظرات

user_image
شجاع الدین شقاقی
۱۳۹۴/۰۷/۲۰ - ۰۶:۲۹:۱۹
کعبه ی دلگِرد ِ گِل ِ کعبه ات مرامم شب و روزگِرد ِ دل و کعبه ام دَوانم شب و روزتو ساکن و ما رها ز هر بند ِ دلیمفارغ ز گِلیم و این پیامم شب و روز
user_image
کمال
۱۳۹۴/۰۹/۲۳ - ۱۵:۵۷:۲۶
جمع آن: 14850
user_image
خسرو ترقی
۱۴۰۳/۰۲/۱۹ - ۱۰:۵۰:۴۶
واقعا رباعی پر مغزیست  استاد میفرماید اینکه ما در این راه ها میرویم ودر مسجد و دیر میگردیم لازمه هستی ماست و چیز کوچکی است بهتر از این حال اینست که ما از خود و هستی خود رها شویم...  بعبارتی از دنیای افتراق ها به دنیای اتصال برسیم
user_image
Habib
۱۴۰۳/۰۲/۲۷ - ۱۵:۵۷:۲۳
تا دیده نباشد که این شعر را بخواند، کلماتش حائز هیچ ارزشی نیستند: تا آدمی از خویش رها نشده و دل ادراک نکند، نشانه‌ها ارزشی ندارند؛ گرچه عمری متولی کعبه باشیم و چشم جز دیر و حرم نبیند