
ابوسعید ابوالخیر
رباعی شمارهٔ ۱۱۱
۱
شب آمد و باز رفتم اندر غم دوست
هم بر سر گریهای که چشمم را خوست
۲
از خون دلم هر مژهای پنداری
سیخیست که پارهٔ جگر بر سر اوست
تصاویر و صوت

نظرات
کمال