ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

رباعی شمارهٔ ۱۶۵

۱

دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت

یک موی ندانست و بسی موی شکافت

۲

گرچه ز دلم هزار خورشید بتافت

آخر به کمال ذره‌ای راه نیافت

تصاویر و صوت

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر به کوشش سعید نفیسی، طهران ۱۳۳۴ » تصویر 89

نظرات

user_image
mahtab
۱۳۸۶/۱۲/۱۶ - ۲۲:۰۰:۵۱
این رباعی منسوب به ابو علی سینا نیز می باشد.
user_image
مجتبی میرسمیعی
۱۳۸۹/۰۶/۱۷ - ۰۸:۳۰:۰۷
بنظر میآید که شعر از ابن سینا باشد با توجه به مقام بوسعید در عرفان و روشن بینی ایشان نمیبایستی اینگونه گلایه از ندانستن داشته باشد .
user_image
شاهرخ
۱۳۹۳/۰۹/۲۶ - ۱۳:۲۷:۲۵
به نظر بنده اعتراف به ندانستن نشأت گرفته از عرفان است .شاعر به جهل خود عارف است در این شعر
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۹/۲۶ - ۱۵:۵۵:۳۶
من نیز این رباعی را منسوب به پسر سینا خوانده و شنیده ام؛ دل ارچه دراین بادیه بسیار شتافتیک موی ندانست ولی موی شکافتو و....اما از دیدار شیخ و خواجه حکایتی در اسرارالتوحید است که خواندنی است:« یک روز شیخ ما ، ابوسعید در نیشابور مجلس می گفت، خواجه بوعلی از در خانقاه در آمد و ایشان هردو پیش از آن یکدیگر ندیده بودند، گرچه میان ایشان مکاتبت بود.چون بوعلی درآمد، شیخ ما روی به وی کرد و گفت: حکمت دانی آمد، خواجه بوعلی در آمد و بنشست، شیخ به سر سخن شدو مجلس تمام کرد و از تخت فرود آمد و در خانه شد و خواجه با شیخ در خانه شد.در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند به خلوت. و سخن می گفتند که کس ندانست و هیخ کس نیز به نزدیک ایشان در نیامد.پس از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت؛ شاگردان از خواجه پرسیدند ؛ شیخ را چگونه یافتی؟گفت : هر چه من می دانم او می بیند!و مریدان شیخ از او سوال کردند: ای شیخ خواجه را چگونه یافتی؟گفت: هرچه ما می بینیم ، او میداند.»
user_image
حسن یوسفی
۱۳۹۷/۱۲/۲۵ - ۱۷:۰۲:۲۹
لطفا یکی از دوستان معنی این بیت را بگویند. با تشکرگرچه ز دلم هزار خورشید بتافتآخر به کمال ذره‌ای راه نیافت
user_image
محسن ، ۲
۱۳۹۷/۱۲/۲۵ - ۱۷:۴۱:۴۳
یوسفی جانگرچه ز دلم هزار خورشید بتافتآخر به کمال ذره‌ای راه نیافتمی گوید : با آنکه به هزاران راز ِ دنیا و زندگی پِی بردم ، می بینم هنوز به اندازه ی ذره ای از حقیقت در نیافته ام. منسوب به بوعلی سیناست :تا بدانجا رسید دانش من ، که بدانم هنوز نادانم منظور انست که هرچه بیشتر بدانی ، در می یابی که چه بسیار اسرار پنهان که نمی دانی
user_image
رضا
۱۳۹۸/۰۴/۰۷ - ۰۶:۲۷:۳۱
این رباعی منسوب به ابن سینا هم هست در سریال بوعلی از زبان خود او خوانده میشود اما رباعی دیگری هم هست که با اندکی تغییر به عطار نسبت داده اند از نظر شما بزرگواران ممکن است بین این اشعار و شاعرانشان نوعی الگو برداری یا حتی کپی برداری وجود داشته یا همه اینها به دلیل اختلاف منابع به جود آمده اند؟ عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۱۵/
user_image
علی اکبرغلامی
۱۳۹۸/۰۵/۰۷ - ۱۵:۳۷:۲۵
این شعر منسوب به بوعلی سینا یا فخر رازی می باشد. هر چه هست از حکما و فلاسفه هست نه از عرفا. عارف با قلب خود که جام جهان نماست پی به اسرار عالم می برد و خرده گیری های عرفا بر فلاسفه و گفتن اشعاری همچون (حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جوی که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را) از حافظ دلالت بر همین معنا دارد. یعنی با سیرو سلوک و از راه عشق می شود به اسرار عالم پی برد نه از راه عقل. و راه عقل و راه استدلالیون چوبین هست و سخت بی تمکین......اما عارف به کشف و شهود می پردازدو تجلی اسرار بر دلش نقش می بندد.برای همین هست که حافظ می گوید: سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کردمشکل خویش بر پیر مغان بردم دوشکو به تایید نظر حل معما می کرددیدمش خرم و خندان قدح باده به دستواندرین آینه صدگونه تماشا می کرداشاره دارد به اینکه با قدح که همان قلب عارف است به تماشاگه راز نشسته بود. حجاب از میان برداشته شده هست در پیش عارف.
user_image
عباس
۱۳۹۹/۰۴/۰۸ - ۱۱:۰۰:۵۹
استاد شفیعی کدکنی در زبور پارسی، ص 341 می گوید: سابقه انتساب این رباعی به ابن سینا، از قرن دهم تجاوز نکند. در صورتی که .... به نام عطار است و مسلما از او (ابن سینا) نیست.
user_image
Rezvan
۱۴۰۰/۰۱/۲۱ - ۰۸:۰۲:۳۷
میشه یک نفر معنی ابیات رو دقیق بیان کند؟!
user_image
بسم الله عزیزی
۱۴۰۲/۰۲/۳۱ - ۱۸:۵۳:۲۷
اسرار ازل جمله بنهفته بماند  وان گوهر بس شریف ناسفته بماند  هرکس به دلیل عقل چیزی گفته  وان نکته که اصل بود ناگفته بماند