ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

رباعی شمارهٔ ۳۰۴

۱

یک نیم رخت الست منکم ببعید

یک نیم دگر ان عذابی لشدید

۲

بر گرد رخت نبشته یحی و یمیت

من مات من العشق فقد مات شهید

تصاویر و صوت

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر به کوشش سعید نفیسی، طهران ۱۳۳۴ » تصویر 108

نظرات

user_image
پسر چشمه
۱۳۹۳/۰۴/۲۰ - ۲۳:۱۹:۳۸
فکر می کنم مصراع آخر اشاره ای است به این روایت:"من عشق و عف ثم کتم و مات، مات شهیدا"کسی که عشق بورزد و در آن عشق پاکدامنی پیشه کند و در آن عشق بمیرد ، همانند یک شهید از دنیا رفتهتفسیر روح البیان، ج‏8، ص 100.تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج‏2، ص 355التفسیر المعین للواعظین و المتعظین، المتن، ص 238 ؛ در این تفسیر ذیل آیه 23 سوره یوسف، این روایت را از کنزالعمال چنین نقل می کند: النبی (ص): من عشق فعف ثم مات مات شهیدا؛ «کنز العمال خ 6999».در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید به این صورت نقل شده: «قد جاء فی الحدیث المرفوع من عشق فکتم و عف و صبر فمات مات شهیدا و دخل الجنة» ؛ شرح‏نهج‏البلاغة، ج 20، ص 233.
user_image
کمال داودوند
۱۳۹۵/۰۷/۱۱ - ۱۴:۵۵:۲۳
پیشاپیش فرارسیدن ماه محرم الحرام را،به دوستان گنجوری تهنیت عرض میکنم. جمع این رباعی: 8426
user_image
جوتیار
۱۳۹۶/۰۸/۱۱ - ۰۵:۴۸:۴۸
این رباعی از آن شاعر معروف کرد، نالی شهرزوری است و در دیوان نالی چاپ شده است.
user_image
جوتیار
۱۳۹۶/۰۸/۱۱ - ۰۵:۵۰:۲۸
با سلاماین رباعی مربوط به نالی (شاعر کردی گوی قرن 19 میلادی) است و در دیوان او به چاپ رسیده. با تشکر
user_image
هاشم اقدامی
۱۳۹۸/۰۶/۰۵ - ۰۱:۵۸:۴۱
نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار/ که در مشایخ شهر این نشان نمیبینم.....
user_image
هادی
۱۳۹۹/۰۴/۰۷ - ۰۳:۳۵:۱۵
شعر دیگری منصوب به شیخ بهایی هست که:روزی که شود "اذا السماء انفطرت"وانگه که شود "اذا النجوم انکدرت"من دامن تو بگیرم اندر "سئلت"گویم صمدا "بای ذنب قتلت"عشق تو مرا "الست منکم ببعید"هجر تو مرا "ان عذابی لشدید"بر کنج لبت نوشته "یحیی و یمیت"من مات من العشق فقد مات شهید
user_image
صالح یزدی
۱۴۰۰/۱۱/۰۹ - ۰۲:۵۷:۱۵
با عربی دست‌وپاشکسته‌یی که من می‌دانم، «الست منکم ببعید؟» در مصرع اول یعنی «آیا من از شما دور نیستم؟» که نقض مراد شاعر است. ضمن این که بر خلاف تضمین‌های «ان عذابی لشدید» و «یحیی و یمیت» این جمله قرآنی نیست.کاملا ذوقی، تصور می‌کنم مصرع اول چنین بوده، چون هم با مضمون شعر سازگار است و هم از قرآن در آن نقل شده: یک نیم رخت «اقرب من حبل ورید»یک نیم دگر «ان عذابی لشدید»بر گرد لب‌ت نوشته «یحیی و یمیت»من مات من العشق فقد مات شهید
user_image
سید رضا نوعی ( حکیم )
۱۴۰۰/۱۱/۱۰ - ۰۳:۵۶:۳۵
شرح رباعی ابوسعید ابوالخیر : مصرع اول از بیت نخست ( یک نیم رخت ، الست منکم ببعید ) «الست منکم ببعید؟» دقیقا به همان معنای ( آیا من از شما دور نیستم ؟ ) می باشد . رخ در اصطلاح عرفا به معنای جلوه اسماء و صفات حضرت حق می باشد . و چون اسما و صفات به جمالی و جلالی منقسم می گردد ، شاعر از هر کدام از دو جلوه جمالی و جلالی به ( یک نیم رخ ) اشاره کرده در مصرع اول ( یک نیم رخت ) اشاره به جلوه جمال و در مصرع بعد ( یک نیم دگر ) اشاره به جلوه جلال خداوند است . لذا شاعر در مصرع اول از بیت نخست ، اشاره به جلوه جمالی محبوب می کند که از عاشق دلبری کرده و او را به درد عشق مبتلا نموده است . یک جلوه ز حسن لیلی ات بنمایم عاقل باشم اگر که مجنون نشوی اما این عشق ، اولین نتیجه ای که برای عاشق دارد ، احساس فراق و بُعد و دوری از معشوق است . کما اینکه در حدیث وارد شده : قالَ علی ( ع ) : الْهِجْرَانُ عُقُوبَةُ الْعِشْق‏  .ترجمه : پاداش و جزای عشق ، چیزی جز آتشِ هجران نخواهد بود . (منتخب میزان الحکمه حدیث1304 ) شاعر در مصرع مزبور خطاب به محبوب خود می گوید : جلوه جمال تو مرا به درد عشق مبتلا کرده لیکن اولین ره آورد عشق برای من احساس فراق و بُعد و دوری از تو می باشد. در مصرع دوم از بیت نخست می فرماید : یک نیم رخت ان عذابی لشدید یعنی جلوه دیگر روی تو ای محبوب من ، که همانا جلوه جلال تو است ، مرا به هجر مبتلا نموده که تحمل آن عذابی شدید است . در مصرع اول از بیت دوم می گوید : بر گرد رخت نبشته یحی و یمیت شاعر رخ ( روی دلدار ) و وجه الله را به دائره ای تشبیه کرده که نیمه ای از آن اختصاص به صفات جمال و نیمه دیگر اختصاص به صفات جلال محبوب داشت . اکنون مجموع صفات جمال و جلال و ماحصل آن را که با نگاهی دیگر و به ظاهر پارادوکسیکال ، توضیح می دهد که مجموع این جلوه های جمال و جلال معشوق برای عاشق ، دو فرآیند دارد ، با جلوه های پیاپی جمال ، او را زنده می کند و حیات تازه ای می بخشد و باز با جلوه جلالی دیگر ، او را می میراند ( کنایه از فنای عاشق و سیر او در مراتب فناء الی الله ) خلاصه اینکه در مصرع فوق : به صفت ( یحیی ) و صفت ( یمیت ) محبوب اشاره کرده و می گوید : محبوب من مدام مرا با لطف خویش زنده می دارد و باز با غمزه ای که حاکی از عزت و بی نیازی او است ، مرا به قهر می کُشد . من مات من العشق فقد مات شهید در مصرع فوق نیز شاعر می گوید : نتیجه این نیش و نوش های معشوق و فرآیند نهائی آن برای عاشق ، مرگ او است که کنایه از فنای تام عاشق می باشد . اما این فنای از خود ، در حقیقت بقای به معشوق و رسیدن به سرچشمه حیات ابدی است . آزمودم مرگ من در زندگیستچون رهم زین زندگی پایندگیست اقتلونی اقتلونی یا ثقاتان فی قتلی حیاتا فی حیات حافظ نیز می گوید : زیر شمشیر غمش ، رقص کنان باید رفت آنکه شد کُشته عشق ، نیک سرانجام افتاد سخن آخر اینکه : مصرع اول از بیت نخست ، اشاره به نتیجه عشق که همانا دوری و بُعد از وصال معشوق است اشاره کرده  در مصرع دوم از بیت نخست : ضمن تاکید به فرآیند عشق که هجران است ، تحمل هجر را نیز برای عاشق به منزله عذابی شدید توصیف نموده در مصرع اول از بیت دوم : بطور کلی به مجموع صفات جمالی و جلالی و لطف و قهر معشوق اشاره کرده که فرآیند این نیش و نوش ها ، سالک الی الله را میمیراند و باز زنده می کند و نهایتا مرگ عاشق که کنایه از فنای فی الله است را خاطر نشان می نماید و تاکید می کند که فانی در راه عشق ، شهید واقعی است . والسلام   تبصره : شرح تفصیلی رباعی ابوسعید را اینجانب در سایت خودم ( پیام شیعه ) به آدرس ذیل آورده ام ، علاقمندان می توانند مراجعه نمایند . پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
ابوتراب. عبودی
۱۴۰۳/۰۲/۰۳ - ۰۹:۲۲:۲۴
عرض سلام و  ادب و  احترام ظلّ همایـــــون جمیع مستدام   نیمی ز رُخَت الست منکم به بعیدآن نیم دگـر أقـرَبُ مِن حبل وریــد کنج دو لبت نوشته یُحیی و یُمیتاغلی مِن الــرّوح ، نشاطی و نویــد   رقص آتش و خون، چاپ دوم،با احترام ابوتراب عبودی