ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

رباعی شمارهٔ ۴۲

۱

عشق آمد و گردِ فتنه بر جانم بیخت

عقلم شد و هوش رفت و دانش بگریخت

۲

زین واقعه هیچ دوست دستم نگرفت

جز دیده که هر چه داشت بر پایم ریخت

تصاویر و صوت

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر به کوشش سعید نفیسی، طهران ۱۳۳۴ » تصویر 72

نظرات

user_image
اشکان
۱۳۹۴/۱۰/۰۸ - ۱۵:۵۷:۰۸
غلط تایپی دارد دز مصرع اول شعر.... بیخت ...باید بشود ریخت
user_image
س،م
۱۳۹۴/۱۰/۰۸ - ۱۶:۲۶:۴۶
اشکان جانبیختن همان معنای ، ریختن را هم می دهد و هم به مانای الک کردنآردمان را بیختیمالک مان آویختیم
user_image
کمال
۱۳۹۴/۱۰/۲۴ - ۱۵:۲۳:۲۸
جمع آن : 10106
user_image
سیمین ظریفیان
۱۳۹۹/۰۵/۰۴ - ۱۷:۱۷:۳۴
اشکان خان! سلام و درودبیت اول همان "بیخت" درست است. بیختن به معنای غربال کردن، الک کردن.
user_image
احمدآرام نژاد
۱۳۹۹/۱۲/۱۴ - ۰۷:۲۷:۵۴
درود وعرض ادب:لغت‌نامه دهخدابیختن . [ ت َ ] (مص ) مصدر دوم غیرمستعمل آن بیزیدن . بیخ . بیز. بیزیدن است . (از یادداشت بخط مؤلف ). غربال کردن و پرویزن کردن . (آنندراج ). غربله .نخل . تنخل . انتخال . (منتهی الارب ). غربال کردن . سرندکردن . الک کردن . چیزی خشک و خرد را از الک و غربال و مانند آنها بیرون کردن تا نخاله از نرمه جدا شود. (یادداشت بخط مؤلف ). در پهلوی «وختن » از ریشه ٔ اوستایی «وئج » (تاب دادن . جنباندن ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). پهلوی «ویختن » ، بیزیدن . چیزی را از غربال گذراندن : به نظر کلمه ریخت بهتر به مصرع اول ربط می یابد تا بیخت اما از نظر قافیه بیت را دارای نقص دو قافیه یکسان وبا یک معنی می کند