ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

رباعی شمارهٔ ۴۴۰

۱

روزی ز پی گلاب می‌گردیدم

پژمرده عذار گل در آتش دیدم

۲

گفتم که چه کرده‌ای که میسوزندت

گفتا که درین باغ دمی خندیدم

تصاویر و صوت

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر به کوشش سعید نفیسی، طهران ۱۳۳۴ » تصویر 128

نظرات

user_image
علی کریمی
۱۳۹۲/۰۲/۱۵ - ۰۶:۱۶:۳۸
مستزادی معروف بر پایه همین شعر روزی ز پی گلاب می‌گردیدم......پژمرده عذار گل در آتش دیدمگفتم که چه کرده‌ای که میسوزندت......گفتا که درین باغ دمی خندیدمدیشب ز پی گلاب می‏گردیدم......در طرف چمنپژمرده گلی میان گلها دیدم......افسرده چو منگفتم که چه کردی که چنین می‏سوزی......ای یار عزیزگفتا که شبی در این چمن خندیدم......پس وای به من
user_image
کمال داودوند
۱۳۹۵/۱۱/۲۷ - ۱۷:۲۲:۱۴
بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از 6723
user_image
riaz
۱۳۹۶/۰۵/۱۷ - ۱۴:۵۳:۲۷
ورژن دیگه‌ای هم هست که پریسا می‌خونه:دوشینه پی گلاب می‌گردیدم در طرف چمنپژمرده گلی میان گلها دیدم، می‌سوخت چو منگفتم که چه کرده‌ای چنین می‌سوزی در آتش عشقگفتا که دمی در این چمن خندیدم، ای وای به من
user_image
آزاد
۱۳۹۶/۰۶/۰۴ - ۰۳:۵۱:۵۲
دوشینه پی گلاب میگردیدم.....برطرف چمنپژمرده گلی میان گلشن دیدم....افسرده چومنگفتم که چه کردی که چنین میسوزی ....ای یارعزیز؟!گفتاکه دمی دراین جهان خندیدم....پس وای به من.بادرودبه شما بزرگواران.این اصل مسمطی است که درکتاب ادبیات سال اول دبیرستان درسال 69 بود.ولی نمیدانم که دقیقا ازکیست وچرا به اشکال گوناگون در این مقال آمده است ؟؟باسپاس بیحدازشما.
user_image
پرویز
۱۳۹۹/۱۰/۰۲ - ۰۲:۴۴:۰۶
در اهنگی که خانم سرتیپ در دشتی ساخته و آقا جان ضربگیر خوانده این شعر اینطور امدهپژمرده گلی میام گلها دیدم میسوخت چو من... گفتم که چه کرده ای چنین میسوزیگفتا که در این چمن دمی خندیدم... صد وای به من رسوا دل من شیدا دل من.
user_image
پرویز
۱۳۹۹/۱۰/۰۲ - ۰۲:۵۹:۱۲
با عرض سلام و خسته نباشیدچرامتنی بنده حذف شده
user_image
امیر نیکو
۱۴۰۲/۰۲/۲۲ - ۰۴:۰۹:۵۵
گلهای تازه 128 بانو عهدیه و استاد شجریان اثری بی نظیر