ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

رباعی شمارهٔ ۵۳۹

۱

ای غم گذری به کوی بدنامان کن

فکر من سرگشتهٔ بی سامان کن

۲

زان ساغر لبریز که پر می ز غمست

یک جرعه به کار بی سرانجامان کن

تصاویر و صوت

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر به کوشش سعید نفیسی، طهران ۱۳۳۴ » تصویر 142

نظرات

user_image
khayatikamal@
۱۳۹۶/۰۳/۰۳ - ۱۶:۱۳:۳۷
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 7984پاینده باشید و
user_image
علی رجبی
۱۳۹۶/۱۰/۲۴ - ۱۴:۲۶:۲۴
کمی دور از منطق هست این شعرالبته شاید از کوتاه فکری و کوتاه نظری من باشهاینکه شاعر خودش رو بدنامان اعلام میکنه مشکلی نیستاینکه از غم خواسته به کوی آن گذری بزند و فکر شاعر بی سامان باشد کمی جای فکر داره...دوستان اهل شعر اگر بتونن تفسیر کنن و شرح بدن این موضوع رو ممنون میشم
user_image
نوید
۱۳۹۹/۰۲/۱۰ - ۱۶:۴۰:۱۳
سلام دوست عزیز،در وادی عرفان، غم به واسطه ایجاد قرب به درگاه پروردگار از اجر و ارزش بالایی برخوردار هستش.بی‌سامانی هم نتیجه تسلیم و فنا در وادی عشق هستش.