ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر

رباعی شمارهٔ ۵۸۹

۱

درد دل من دواش می‌دانی تو

سوز دل من سزاش می‌دانی تو

۲

من غرق گنه پردهٔ عصیان در پیش

پنهان چه کنم که فاش می‌دانی تو

تصاویر و صوت

سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر به کوشش سعید نفیسی، طهران ۱۳۳۴ » تصویر 150

نظرات

user_image
khayatikamal@
۱۳۹۶/۰۴/۲۲ - ۱۵:۲۲:۰۳
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 8686
user_image
پوریا بهارلو
۱۴۰۱/۱۰/۱۱ - ۰۰:۵۶:۰۷
بود درد مو و درمانم از دوست بود وصل مو و هجرانم از دوست اگر قصابم از تن واکره پوست جدا هرگز نگردد جانم از دوست  - ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست - درد تو به جان خسته داریم ای دوست هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ - پنهان چه کنم که فاش میدانی تو ...