
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۶ - مدح خیمه شاهی شاه اسماعیل گوید
۱
تبارک الله از خیمه این چه بستانست
که در نظاره او چشم عقل حیران است
۲
بگلستان چه زنی خیمه طرب ساقی
بیار باده که این خیمه خود گلستان است
۳
نه خیمه است که باغ گل از صفاست ولی
گل همیشه بهارست و باغ رضوان است
۴
صبا ز گلشن او برگ گل به جنباند
از این سبب ز صبا برگ گل پریشان است
۵
بقید میخ و طنابش مبین که از خوبی
هزار دست و دلش هر طرف بدامان است
۶
خجسته فالی این خیمه بین که پنداری
همای سایه فکن بر سر سلیمان است
۷
سپهر حشمت و اقبال شاه اسماعیل
که سایبان جلالش ز ظل یزدان است
۸
ستون بار گه عرش سای او طوبی است
طناب خیمه جاهش ز رشته جان است
۹
بیمن اوست که امروز در بسیط زمین
قرار خیمه دین از ستون ایمان است
۱۰
چو قرص مه که گریبان خیمه اش سر زد
سر سپهر ز اندیشه در گریبان است
۱۱
فلک ز قوت فراش او بود حیران
که پیش او فلک افراشتن چه آسان است
۱۲
همیشه بر سر او سایبان دولت باد
که زیر سایه او آفتاب تابان است
تصاویر و صوت

نظرات