
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۲۹ - در تاسف بر مرگ میرزا محمود گوید
۱
آه ازین گردون دون کزوی کسی دلشاد نیست
داد کز بیدادِ او ، هرگز دلی آزاد نیست
۲
سر و نازی گر بر آردهم خود از بیخش کند
هیچ کار چرخ بی بنیاد بر بنیاد نیست
۳
بسکه از مرگ جوانان خانه ویران میکند
در کهن دیر جهان یک خانه آباد نیست
۴
گرچه از دیاد کسی هرگز نشد بیداد او
این چنین ظلمی که کرد ایّام ، کَس را یاد نیست
۵
سروقد میرزا محمود ازین گلشن بکند
چاره مرغ دل بیچاره جز فریاد نیست
۶
جان شیرین را بتلخی داد آن نخل کرم
تلخی جان داد شیرین کم از فرهاد نیست
۷
گرچه فرهاد از غم شیرین بسی حسرت کشید
عاقبت ناکام رفت اینظلم را کس یاد نیست
۸
اهل دل آمرزش او از خدا خواهند و بس
قدسیانرا روز و شب جز این دعا اوراد نیست
۹
اهلی از دام اجل هرگز نشد ازاد کس
مرغ روح کس خلاص از دام این صیاد نیست
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی
سیدمحمد جهانشاهی