اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۰۰۵

۱

در سجود آستانت از سفر باز آمدیم

گر بپا رفتیم از کویت بسر باز آمدیم

۲

چو مگس هر چند مارا راندی از خوان وصال

ما اسیران بلا کش بیشتر باز آمدیم

۳

ریختیم از دیده خون تا ره بکویت یافتیم

عاقبت سویت بصد خون جگر باز آمدیم

۴

بس شب هجران سبر کردیم تا صبح وصال

در گلستان تو چون مرغ سحر باز آمدیم

۵

گرچه رفتیم از نظر چون اشک اهلی یک دو روز

با هزاران دردمندی در نظر باز آمدیم

تصاویر و صوت

نظرات