
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۱۰
۱
ظَن مبر کز دودِ دل پیشت شکایت میکنم
با تو از بیداد بخت خو حکایت میکنم
۲
من که باشم؟ کآرزو باشد به پابوست مرا
از سگانت التماس این عنایت میکنم
۳
نامت از غیرت نگویم لیک مقصودم تویی
قصهٔ شیرین اگر گاهی روایت میکنم
۴
گرچه قصد جان من دارد سگت با این همه
ترک جان میگیرم و او را حمایت میکنم
۵
کعبهٔ مقصود را اهلی نهان کردن ز خلق
غایت جهل است و من سعیی به غایت میکنم
تصاویر و صوت

نظرات