
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۱۴
۱
تو عیش کن بفراغت که من سپند توام
بسوز آتش دل دفع هر گزند توام
۲
غبار دیده بر گرد رهگذارت از آن
گشاده چشم براه سم سمند توام
۳
دل کباب مرا نیست غیر گریه تلخ
ز بسکه سوخته لعل نوشخند توام
۴
شراب تلخ چنانم کجا برد از هوش
که تلخی سخنی از لب چو قند توام
۵
تراست ناز و مرا صد نیاز چون اهلی
تو سرو ناز منی من نیازمند توام
نظرات