اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۰۱۸

۱

ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم

سگ تو ایم گر آلوده و اگر پاکیم

۲

چه غم ززخم تو ما را غمی که هست این است

که مرهم دل غیری و ما جگر چاکیم

۳

بیک نگاه تو صد جان دهیم و غم نخوریم

نگاه کن که ز شوق تو تا چه بی باکیم

۴

اگر چه زهر فراق تو کار در جان کرد

بیا که زنده هنوز از امید تریاکیم

۵

کجاست برق فنا کاتش افکند درما

که دیر شد که درین باغ خار و خاشاکیم

۶

به گرد مرکب آنشهسوار کس نرسد

همین سعادت ما بس که صید فتراکیم

۷

تو رخ متاب فلک گو بکین اهلی باش

که ما بمهر تو فارغ ز کین افلاکیم

تصاویر و صوت

نظرات