
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۲۸
۱
بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم
دگر ربودیم از دست تا نظر کردم
۲
بیک نظر که بکردم من از پی راحت
جراحت جگر خویش تازه تر کردم
۳
دلم بهجر تو چون آرمیده بود چرا
طپیدن دل آسوده را خبر کردم
۴
دگر درون دلم جای میکنی هرچند
ز رشک یاری غیرت ز دل بدر کردم
۵
چو مرغ نامه بر از شوق دیدنش اهلی
هزار بار من از خویشتن سفر کردم
نظرات