
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۳
۱
شادم اگرچه خاطرم اندوهگین ازوست
کم شادیست این که دل من غمین ازوست
۲
آن سرو پاکدامن ازین باغ کم مباد
کاین پاک دیده را نظر پاک بین ازوست
۳
هرگز نکرد گوشه چشم از کرم به ما
مارا اگرچه چشم کرم بیش ازین ازوست
۴
تاخیر کشتن از پی ناکامیم کند
چون داند این که کام دل من همین ازوست
۵
کی مرهمی زلطف نهد بر دل کسی
مهر فلک که بر همه کس زخم کین ازوست
۶
ای دل کجا به خرمن گل نسبتش رواست
خورشید من که خرمن مه خوشه چین ازوست
۷
اهلی بهوش باش که در حقه فلک
زهرست و خلق را طمع انگبین ازوست
نظرات