اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۰۳۰

۱

پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش میروم

حال نگفته از درت بادل ریش میروم

۲

از همه کس چو ذره ام پیش تو آفتاب پس

گر بمنت نظر بود از همه پیش میروم

۳

پیش زبان مدعی چون مگسم چه غم بود

من که بباد نوش تو بر سر نیش میروم

۴

پیش تو آفتاب اگر ذره صفت ز جا روم

مهر تو میکشد مرا من نه بخویش میروم

۵

عشق بتان شد از ازل کیش من ایخدا پرست

عیب چه میکنی مرا کز پی کیش میروم

۶

منکه چو طفل اشک خود زاده کوی دوستم

اهلی از آن درم مکن منع که بیش میروم

تصاویر و صوت

نظرات