
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۳۲
۱
چند از هوس آن لب چون قند بسوزم
گر سوختنی هم شده ام چند بسوزم
۲
مگذار که از تلخی آن گریه جانسوز
در حسرت آن لعل شکر خند بسوزم
۳
دل نامزد عشق کسان ساخته جانرا
در آتش تو بهر زبان بند بسوزم
۴
دور از تو همان به که جنونم برد از هوش
ورنه چو شوم بی تو خردمند بسوزم
۵
اهلی دهدم پند که کم سوز ز مهرش
ترسم که اگر سوزم ازین پند بسوزم
نظرات