
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۳۶
۱
با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و طناز هم
گل را نزیبد ناز کی سرو سهی را ناز هم
۲
هرچند خونم میخوری هرگه که میبینم ترا
دل میبرد سوی توام جان میکند پرواز هم
۳
صد خسته بهر پرسشی جان داد و تو عیسی نفس
از ناز نگشودی لبی چشمی نکردی باز هم
۴
گر صد هزار از ما کشی چون مور زیر پای خود
از ما نخیزد شکوهای کس نشنود آواز هم
۵
اهلی اگر مست بتی هم سجده شو با برهمن
با شیخ مسجد کم نشین سجاده دور انداز هم
نظرات