
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۵۳
۱
گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدیم
تا ندیدیم سگ کوی تو آدم نشدیم
۲
آه ازین گرمی بازری که پروانه صفت
سوخت شمع تو صد از ما و یکی کم نشدیم
۳
بجز از مردمیی کاهوی چشم تو نمود
هرگز آسوده دل از مردم عالم نشدیم
۴
دیگران یار تو و ما بگدایی راضی
بخت بد یار نشد آخر و آنهم نشدیم
۵
گرچه بیدین و دل از عشق چو صنعان گشتیم
لله الحمد کز اقبال تو بیغم نشدیم
نظرات